نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





omid

0,

 
dar tarik khane delam in koor soo e omide bar gash tane tost ke mara vadar be nafas keshidan mikonad

 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 12:43 | |







 

 

خدایا حواست هست ؟                         

صدای هق هق گریه هام

از همون گلویی میاد

که تو از رگش به من نزدیک تری...


 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 12:40 | |







 


به دفترخاطراتم پناه میبرم تا سردترین لحظات زندگیم را

در گور سرد خاطراتم دفن کنم.

امشب میخواهم از دلی بگویم

که دیگرهیچ نقطه ای برای آغاز را نخواهد دید

و کرشمه ی هیچ نگاهی تارهایش را به لرزه در نخواهد آورد.

امشب به خاطر سرآمد شومم سیاه پوش شده تمام هستی

امشب تمام ستارگان و سیارات سوگواری خود را با من سر میدهند

امشب دیگر هیچ آوازی برایم آرام بخش نیست.

دیگر حتی امشب رمق بیداری هم از دست رفته است

و من درخت خاطراتت را          

از بیخ و بن ریشه کنان بر زمین سرد بی احساس میکوبم

تیر عشقت را آنچنان بیرون خواهم کشید

که یا خواهم مرد و یا آسوده خاطر خواهم شد.

هر وقت خواستی با دسته گلی از نفرت

بر گور سرد عشقی که داشتی بیا و نفرین وار ناسزایش بگو.


 

 
 

 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 12:34 | |



 






 


 

 
 

[+] نوشته شده توسط غزاله در 20:55 | |



 






فقط برای تو

 

هوا سردست ...

 

من از عشق لبریزم

 

چنان گرمم ...

 

چنان با یاد تو در خویش سر گرمم ....

 

که رفت روزها و لحظه ها از خاطرم رفته ست!

 

هوا سردست اما من ...

 

به شور و شوق دلگرمم

 

چه فرقی می کند فصل بهاران یا زمستان است!

 

تو را هر شب درون خواب می‌بینم

 

تمام دسته های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم

 

و وقتی از میان کوچه می‌آیی ...

 

و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم ...

 

به خود آرام می‌گویم :دوباره خواب می‌بینم!

 

دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد

 

بیا... من دسته های نرگس دی ماه را

در راه می چینم !!

 

[+] نوشته شده توسط غزاله در 20:50 | |







عشق یعنی یکی شدن"یعنی وجود پاک دیگری را در درون خویش حس کردن.
و من با تمام وجود عشق تو را در قلب خود حس میکنم
و به وسیله ی قلم احساس خودم رو روی کاغذ ها هک میکنم.
تا باز هم تو نوید دهنده ی این کلمات عاشقانه هستی.
در این میعادگاه که گرچه از وجود مادی تو تهی میباشد.اما یاد تو و عشق تو جاودانه

به ان سایه افکنده و بوی خوش عشق به مشام میرساند و این را تبدیل به میعاد گاهی عاشقانه نموده است



 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 20:29 | |







 
 
 
 

گاهی با خود می اندیشم چرا زندگی بر وفق مراد نمی گذرد؟


چرا آنکه دوستش داریم از احساس مان خبر ندارد


چرا خدا دعاهای مان را نمی شنود فقط تماشا می کند


چرا وقتی می گویند "آخرین غم باشد" برآورده نمی شود


چرا انتظار هر لحظه هر جا معنا می شود


... چرا عشقی که می میرد دیگر با هیچ دم مسیحایی زنده نمی شود


چرا خاطراتی که زیبا نیستند تا ابد می مانند در خاطرمان


اما لحظه های شادی یادمان می رود هر دم ؟؟؟

اما خود هم پاسخ می دهم به این همه سوال

اینجا که بهشت نیست دل من، اینجا دنیاست
و دنیای ما پر از بی کسی هاست ...


 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 20:26 | |







 

مهم نیت که خسته ام مهم اینه که باد-باران-اسمون ماله منه..

مهم نیست که غمگینم مهم اینه که الان پر از تجربه ام...

مهم نیست که غصه دارم مهمم اینه که یه عالمه بهونه واسه خندیدن دارم..

مهم نیست که دلم شکسته مهم اینه که خدا درون دل های شکسته است..

 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 20:25 | |








 


 

همیشه یه کسایی بودن که بهم میگفتن چرا تو عشق نداری؟!!!!!
همیشه بودن کسایی که بهم بگن عشق یعنی زندگی...
میگفتن اگه عاشق نشی یعنی زندگی نکردی...
 ولی بهم نگفتن اگه اسیر یکی بشی دلت میسوزه...
بهم نگفتن اگه با چشاش نگات کنه انگار تموم جونتو به آتیش میکشن...
بهم نگفتن اگه تموم روز ببینیش بازم دلتنگش میشی...
بهم نگفتن ممکنه یه روز بذاره بره...
بهم نگفتن...
نگفتن که تو پشت سرش اشک میریزی ولی اون بی اعتنا میره...

 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 20:14 | |







می خوام بگم خسته شدم از این همه غریبه ها
چرا نمی شه من بیام پیشه تو

ای خدااااااااااااا
                         ***خدایا

از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار.

نگاهی ،

یادی ،

تصویری ،

خاطره ای

برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد

روزی چقدر عاشق بودیم
 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 21:6 | |







می خوام بگم خسته شدم از این همه غریبه ها
چرا نمی شه من بیام پیشه تو

ای خدااااااااااااا
                         ***خدایا

از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار.

نگاهی ،

یادی ،

تصویری ،

خاطره ای

برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد

روزی چقدر عاشق بودیم
 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 21:6 | |







del

غیر دل چیزی ندارم ، که بدونم لایق تو


دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم


با تموم بی پناهی ، به تو تکیه داده بودم


هر بلایی سرم اومد ، همه زجری که کشیدم


همه رو به جون خریدم ،ولی از تو نبریدم


هر جا بودم با تو بودم ، هر جارفتم تو رو دیدم


تو سبک شدن ،تو رویا ، همه جا به تو رسی


اگه احساسمو کشتی ، اگه از یاد منو بردی


اگه رفتی بی تفاوت ، به غریبه سر سپردی


بدون اینو که دل من شده جادو به طلسمت


یکی هست اینور دنیا که تو یادش مونده اسمت
 


[+] نوشته شده توسط غزاله در 21:3 | |